در سرمقاله پيشين آفاق از كاركرد دين (اسلام) سخن گفتيم و تصوري درستي كه بايد از كاركرد دين داشته باشيم را به تصوير كشيديم. در اين سرمقاله از حقيقيت ديگري راجع به دين (اسلام) سخن مي گوييم كه به گونه اي تكميل كننده بحث كاركرد است وآن نگاه جامع و فراگير به دين در مقام قضاوت وعمل به همه اجزاء و ابعاد آن در مقام عمل است.
اسلام به مثابة راهی که خداوند فراروی انسان گشوده است، مجموعه ای از حقایق و تکالیف است، حقايقي راجع به خدا و انسان، و تکالیفی راجع به چگونگی رفتار انسان در برابر خدا و در میان افراد همنوع خود.
آن حقایق و این تکالیف، در مجموع یک نظام و سازوارة فکری- عملی را تشکیل می دهد که از آن به «مکتب» تعبیر می کنیم. طبیعی است که اجزاء و مؤلفه های یک نظام و سازواره، در پیوند منطقی با یکدیگر قرار دارند یعنی برخی از اجزاء، شالوده و زیر ساخت نظام، و برخی دیگر نتایج و روساخت آن به شمار می آیند که از دل زیرساختها بیرون آمده و شکل گرفته اند. به عنوان مثال سه حقیقت توحید، معاد و نبوت در اسلام، که در سه گزارة زیر ترجمه پذیرند 1. جهان و انسان آفریده و تحت تدبیر آفریدگار واحدند (توحید) 2. جهان و انسان هستی پایان پذیر و غایتمند دارند (معاد) 3. میان خدا و انسان ارتباط کلامی بر قرار است (نبوت)، حقایق زیر بنايی این مکتب تلقی می شوند که تمام باورها و ارزشهای دیگر آن در پرتو این سه حقیقت شکل گرفتهاند.
در این شماره می خوانیم:
انسان شناسی دینی / محمد صادق عادلی/ ص 13.
عوامل دین گریزی/ دکتر سید عبدالحمید معصومی / ص 36.
نقش الگوها در تربیت دینی نوجوانان/ عبدالله نظری/ ص 46.
نقدی بر نمادانگاری زبان دین (نظر پل تیلیش) / دکتر سید حسن اخلاق / ص 77.